به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «الفاظ و اشیا: باستانشناسی علوم انسانی» نوشته میشل فوکو بهتازگی با ترجمه فاطمه ولیانی توسط نشر ماهی منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۱۹۶۶ توسط انتشارات گالیمار چاپ شده و اینناشر فرانسوی حق انتشار ترجمه فارسی اینکتاب را به نشر ماهی واگذار کرده است.
کتاب «الفاظ و اشیا» در اوج نفوذ جریان فکری ساختارگرایی منتشر شد. ساختارگرایی در دهه ۱۹۶۰، جریان پیشتاز روشنفکری فرانسه بود؛ جریانی که هم از اوضاع اجتماعی و سیاسی فرانسه آن دهه تاثیر گرفت و بر آن تاثیر هم گذاشت. مرکزیتزدایی از سوژه، نفی انسانگرایی، تاکید بر نشانه و بیاعتنایی به معنی، توجه به ناخودآگاه، ناگفته و واپسرانده خطوط اصلی اینجریان بودند که متفکرانی با گرایشهای فکری گوناگون و زمینههای پژوهشی متفاوت را گرد خود جمع میکرد: از آلتوسر مارکسیست تا لکان روانکاو، سوسور زبانشناس، لوی استروس مردمشناس و رولان بارت و ژرار ژانت که در زمینه نقد ادبی کار میکردند.
«الفاظ و اشیا» همانسالی منتشر شد که رولان بارت «نقد و حقیقت»، ژاک لکان «نوشتهها» و تزوتان تودورف هم «نظریه و ادبیات» را چاپ کردند. کتاب فوکو، چکیده یا ترکیبی از مفاهیم و آرای ساختارگرایی را داشت و مشخص بود در چنان حال و هوایی، بهویژه با پیشکشیدن مساله مرگ انسان، از آن استقبال میشود. میشل فوکو در اینکتاب به صراحت، ساختارگرایی را وجدان بیدار و نگران دانش مدرن عنوان کرد اما پس از چاپ اینکتاب، بهمرور از ساختارگرایی دور شد. دورشدنش هم از ساختارگرایی به نقد آشکار اینجریان فکری در دهه ۱۹۷۰ انجامید.
مطالب کتاب «الفاظ و اشیا»، بهجر مقدمه مترجم که با عنوان «پهنه گسسته تاریخ» چاپ شده و همچنین پیشگفتار نویسنده، در ۲ بخش اصلی گردآوری و تدوین شدهاند که در مجموع ۱۰ فصل را در بر میگیرند. فصول اول تا ششم کتاب در بخش اول و فصول هفتم تا دهم هم در بخش دوم کتاب آمدهاند.
«ندیمهها»، «نثر جهان»، «بازنمودن»، «سخنگفتن»، «ردهبندیکردن» و «مبادلهکردن» عناوین فصول اول تا ششم هستند. و فصول هفتم تا دهم هم با اینعناوین چاپ شدهاند: «محدودههای بازنمایی»، «کار، حیات، زبان»، «انسان و همزادهایش» و «علوم انسانی».
فوکو در اینکتاب با تحلیل باستانشناسی ۳ قلمرو زبان، علوم طبیعیوزیستی و اقتصاد، در پی نشاندادن این است که حرکت صورتهای تفکر و شناخت در غرب، نه حرکتی متداوم و پیشرونده بلکه حرکتی گسسته بوده است. او اینکار را در بازه زمانی رنسان تا دوران معاصر نشان داده است.
پژوهش معرفتشناختی فوکو، نقادانه هم هست و بررسیاش، صرفا معطوف به گذشته نیست بلکه نقطه شروع تحلیلش در واقع زمان حاضر و تشخیص گسستی آتی است که خبر از پایان عصر انسانشناختی و مرگ قریبالوقوع انسان میدهد.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
بنابراین مشاهدهکردن به معنای آن بود که به دیدن اکتفا کنیم. اکتفا کنیم به دیدن اصولیِ تعداد قلیلی از اشیا؛ اکتفا کنیم به دیدن آنچه در غنای اندکی آشفته بازنمایی، تحلیلپذیر و برای همگان بازشناختی است و در نتیجه میتوان به آن اسمی داد که برای همگان فهمپذیر باشد. لینه میگفت: «ورود شباهتهای مبهم اسباب بیآبرویی این فن شده است.» بازنماییهای بصری که خود در برابر دیدگان گسترده میشدند، از هر شباهتی عاری بودند و حتی رنگهاشان هم پاک شده بود، سرانجام ابژه خاص تاریخ طبیعی را به آن ارزانی داشتند، همان ابژهای که قرار بود تاریخ طبیعی آن را با زبان درستی که قصد داشت بسازد بیان کند. این ابژه بُعد جسمانی بود که موجودات طبیعی از آن تشکیل شدهاند. این بُعد چهار متغیر داشت، صرفا چهار متغیر: شکل اجزا، کمیت اجزا، طریقه چیدهشدن آنها در فضا و قرار گرفتنشان نسبت به یکدیگر، اندازه نسبی هر یک. لینه در یکی از مهمترین آثار خود میگوید: «هر شرح مشخصاتی باید براساس تعداد، شکل، نسبت و موقعیت تهیه شود.»
اینکتاب با ۵۱۲ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۸۷ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما